معنی جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن, معنی جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن, معنی [j;، jfcb، lاcxاc، /dlاc، xb momcb، [j; lcbj jxاu lcbj، [j;dbj, معنی اصطلاح جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن, معادل جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن, جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن چی میشه؟, جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن یعنی چی؟, جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن synonym, جنگ، نبرد، کارزار، پیکار، زد وخورد، جنگ کردن نزاع کردن، جنگیدن definition,